جدول جو
جدول جو

معنی عنان گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

عنان گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
مهار کردن، رام کردن
تصویری از عنان گرفتن
تصویر عنان گرفتن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پناه گرفتن
تصویر پناه گرفتن
پناهیدن پناه بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پناه گرفتن
تصویر پناه گرفتن
پناهنده شدن، پناه بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنان تافتن
تصویر عنان تافتن
کنایه از برگشتن، روگردان شدن
فرهنگ فارسی عمید
باز گشتن، درماندن، رویگردان شدن برگشتن رجعت کردن، رو گردان شدن اعراض کردن، ناتوان شدن درمانده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنار گرفتن
تصویر کنار گرفتن
گوشه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
کوتاه کردن سرناخن بوسیله ناخن گیر و جز آن ناخن باز کردن، یا ناخن کسی را گرفتن، آن قدربپای وی زدن تاناخنهای او بریزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیار گرفتن
تصویر عیار گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
محک زدن، درصد عیار سکه را سنجیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عنان تافتن
تصویر عنان تافتن
((~. تَ))
برگشتن، رو گرداندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنار گرفتن
تصویر کنار گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
در آغوش کشیدن
فرهنگ فارسی معین
কাপ পান করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
زندگانی یافتن، قوت یافتن پس از ضعف و بیماری قوت شدن پس از سستی، جنبان شدن پس از افسردگی: (مار افسرده در آفتاب جان گرفت)، جان ستدن چنانکه عزرائیل از آدمی، کشتن قتل. یا جان گرفتن خاطرات کسی. بیاد او آمدن آنها
فرهنگ لغت هوشیار
به سوک نشستن، خود خوری اقامه سوگواری به سبب مرگ کسی، اوقات تلخ بودن عصبانی بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نام گرفتن
تصویر نام گرفتن
شهرت یافتن، مشهور و معروف شدن
فرهنگ لغت هوشیار