- عنان گرفتن ((~. گِ رِ تَ))
- مهار کردن، رام کردن
معنی عنان گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پناهیدن پناه بردن
پناهنده شدن، پناه بردن
کنایه از برگشتن، روگردان شدن
باز گشتن، درماندن، رویگردان شدن برگشتن رجعت کردن، رو گردان شدن اعراض کردن، ناتوان شدن درمانده شدن
گوشه گرفتن
کوتاه کردن سرناخن بوسیله ناخن گیر و جز آن ناخن باز کردن، یا ناخن کسی را گرفتن، آن قدربپای وی زدن تاناخنهای او بریزد
beber (uma taça)
пить из чашки
(ein Glas) nehmen
pić z filiżanki
пити з чашки
tomar (una copa)
prendre (une coupe)
bere (una coppa)
een beker drinken
कप लेना
minum (secangkir)
לשתות כוס
bardak almak
kunywa kikombe
কাপ পান করা
کپ لینا
زندگانی یافتن، قوت یافتن پس از ضعف و بیماری قوت شدن پس از سستی، جنبان شدن پس از افسردگی: (مار افسرده در آفتاب جان گرفت)، جان ستدن چنانکه عزرائیل از آدمی، کشتن قتل. یا جان گرفتن خاطرات کسی. بیاد او آمدن آنها
به سوک نشستن، خود خوری اقامه سوگواری به سبب مرگ کسی، اوقات تلخ بودن عصبانی بودن
شهرت یافتن، مشهور و معروف شدن